۱۴۰۴.۰۸.۲۸

صد و سی‌ویکمین جلسه «مثنوی‌خوانی» با ارائه محمدرضا سنگری، صبح روز چهارشنبه ۲۸ آبان ماه ۱۴۰۴ در اتاق ۴۰۲ حوزه هنری برگزار شد.


به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، صد و سی امین کلاس مثنوی‌خوانی، با ارائه محمدرضا سنگری، صبح چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۴ در اتاق ۴۰۲ حوزه هنری تشکیل شد. این جلسات با هدف شرح و تحلیل مثنوی معنوی مولانا و تبیین مفاهیم عرفانی و اخلاقی آن برای مخاطبان امروز، به صورت هفتگی و مستمر برگزار می‌شود و از برنامه‌های هفتگی حوزهٔ هنری انقلاب اسلامی است.

آغازگر جلسه مثنوی‌خوانی این هفته، آوازخوانی حشمت‌الله نوروزی بود. حشمت‌الله نوروزی که از هنرمندان خوشنویس حوزه هنری است، غزلی از سعدی را با این مطلع به آواز خواند «هشیار کسی باید کز عشق بپرهیزد/ وین طبع که من دارم با عقل نیامیزد/ آن کس که دلی دارد آراستهٔ معنی/گر هر دو جهان باشد در پای یکی ریزد» این آواز و اشعار مورد استقبال حضار قرار گرفت و دقایقی به تشویق پرداختند.

محمدرضا سنگری در توضیح غزل قرائت شده گفت: در کانون این غزل یک نکته مهم در حوزه عشق وجود دارد آن هم این است که گاهی معشوق رابطه را می‌گسلد و شما را رها می‌کند این آتش عشق را شعله‌ور و تیزتر می‌کند. گاهی این گسست درباره کسانی که مراحل عرفان را طی کرده‌اند و به قرب می‌رسند اتفاق می‌افتد و معشوق روی بر می‌گرداند. گاهی آدمها جایگاه چیزی را که دارند به دلیل اینکه به دام عادت و اعتیاد می‌افتد، فراموش می‌کنند. وقتی یک لحظه فاصله ایجاد شود داشته‌ها یادمان می‌آید که چه نعمت‌ها داشتم و متوجه نبودیم. همانطور که مدتی بر پیامبر اکرم(ص) وحی نازل نمی‌شود و پیامبر به شدت نگران می‌شود که خداوند سوره ضحی را بر پیامبر نازل می‌کند که ما تو را فراموش نکردیم. برای همه ما این راندن و خواندن که سعدی اسمش را زجر به معنای راندن گذاشته، اتفاق می‌افتد و دلتنگی ایجاد می‌شود تا برای برقرای ارتباط دست و پا بزنیم.

به گفته این پژوهشگر ادبیات، در داشته‌های هنری هم این اتفاق می‌افتد که شما در موقعیتی قرار می‌گیرید که نمی‌توانید چیزی خلق کنید. اینها تازیانه‌های سلوک هستند. در سیر و سلوک این اولین ضربه و برای یادآوری و بازیابی خود است. برای مولانا هم این اتفاق می‌افتد در آغاز دفتر دوم می‌خوانید که مدتی مثنوی تعلیق می‌شود به طور کل یادمان باشد که در دنیا هیچ چیز خوبی نیست که از یک دشواری و تنگنا عبور نکند.

وی اضافه کرد: این مقدمه خوبی بود از بحث جلسه گذشته که مولانا بیت عطار را تکیه‌گاه قصه طوطی و بازرگان قرار داده بود. نام دیگر آن آزمون است. «هرکه در این بزم مقرب ترست/ جام بلا بیشترش می‌دهند» یعنی هرکس خوب‌تر است، به او بلا بیشتر می‌دهند. بلا نقش آتش را برای طلای جان ما دارد که موجب پیراستگی جان و وجود ما می‌شود. 

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد

وی اظهار کرد: هرگز رندی سعدی کمتر از حافظ نیست. حافظ پرورده دامن سعدی است. سعدی رندانه و زیرکانه مقدمه فراهم می‌کند که به مفهوم پایانی برسیم. عاشق عاقل است. عقل دور نگر عشق است که دور دستها را می بیند نفس دم دست را می‌بیند. پیش پای خویش دیدن راه ما را دور  می‌کند و راه عشق راهی استکه هیچش کناره نیست.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: ما انسانها تنها وجودی هستیم که ماده را به معنا تبدیل می‌کنیم. در مواجهه به موقعیت‌ها چند موضع می‌توانیم داشته باشیم یک‌ موضع این است که رویداد را تبدیل به فرصت برتر کنیم. یک وقت است که کسی موقعیت مثبت را تبدیل به موقعیت منفی می‌کند. عمدتا ما اینجور هستیم که فرصت‌سازی نمی‌کنیم و فرصت‌سوزی می‌کنیم. حالت دیگرش این است که کسی دچار موقعیت منفی شده بحران را تبدیل به بحران بزرگتر می‌کند. بی‌تابی و عجله بحران را بزرگتر می‌کند. بزرگترین انسانها کسانی هستند که موقعیت منفی را تبدیل به موقعیت مثبت می‌کنند. این افراد کسانی هستند که زهر را به انگبین تبدیل می‌کنند. چنین افرادی چیزی که زشت است را تبدیل به خوب کنند. بزرگترین نمونه و مصداق آن همان جمله حضرت زینب (س) است که در دربار یزد بعد از پشت سرگذاشتن آن همه سختی در مقابل یزید می‌گوید: من جز زیبایی چیزی ندیدم. این هنر انسانهای بزرگ است.

از جر و بحث بپرهیزید

سنگری با بیان اینکه جلسه گذشته درباره مراء و جنگ لفظی صحبت کردیم و در مجموع ۱۲ آفت بزرگ را برای مراء شمرده‌اند. مراء عاطفه سوز است و آنان که مراء و جدل می‌کنند دوستانشان را از دست می‌دهند. برهمین اساس سعی کنید نه با عالم و نه با جاهل مراء(جدال) نکنید. چون اگر با جاهل جدال کنید بی‌منطق حرف می‌زند و ممکن است به شما توهین کند و جدل می‌شود. اگر با عالم مراء کنید او علمش را از تو دریغ می‌کند. نکته دوم این است که مراء آرام آرام‌ نفاق ایجاد می‌کند.‌ در روایات داریم که از جر و بحث بپرهیزید که دلهایتان را بیمار و نفاق را در دلهایتان جوانه می‌زند و باعث آبرو ریزی می‌شود.

وی ادامه داد: مولانا بعد از نکاتی که درباره مراء مطرح کرد به مصداق می‌پردازد که مواجهه حضرت موسی و ساحران است که در آیه ۱۵۵ سوره اعراب به آن پرداخته‌ شده است‌. مولانا از این ماجرا و گفتگوی بین موسی و ساحران استفاده می‌کند. موضوع اولی که مطرح می‌شود این است که چه کسی اول شروع کند. حضرت موسی گفت: اول شما بیندازید. مولانا می‌گوید مراء نکردند. همین ادب باعث شد که ساحران در نهایت ایمان بیاورند و فرعون هم تهدید کرد که دست و پای ساحران را برعکس قطع و به صلیب بکشند. تلخ‌ترین شرایط برای آنها شیرین است و به فهمی رسیدیم که موسی بر حق است.

ادامه جلسه مثنوی‌خوانی به قرائت مثنوی و توضیحات محمدرضا سنگری گذشت.

در عهد فرعون لعین

چون مری کردند با موسی بکین

لیک موسی را مقدم داشتند

ساحران او را مکرم داشتند

زانک گفتندش که فرمان آن تست

گر همی خواهی عصا تو فکن نخست

گفت نی اول شما ای ساحران

افکنید ان مکرها را در میان

این قدر تعظیم دینشان را خرید

کز مری آن دست و پاهاشان برید

ساحران چون حق او بشناختند

دست و پا در جرم آن در باختند

لقمه و نکته‌ست کامل را حلال

تو نه‌ای کامل مخور می‌باش لال

چون تو گوشی او زبان نی جنس تو

گوشها را حق بفرمود انصتوا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha